این سوالی است که اکثر ملت ایران سابقه پرسش آن را دارند. مخالفانی که آن را در مورد حامیان می پرسند و حامیانی که آن را در دل و هر از چندگاهی از خود می پرسند.
تفسیر بیرونی مخالفان از موضوع
از نظر افراد مخالف، حامیان به دوسته تقسیم می شوند.دسته اول آگاهانی هستند که به خاطر منافع اقتصادی ، پست ، مقام و شغل به حمایت از جمهوری اسلامی می پردازند و دسته دوم حمقایی هستند که فریب خورده اند. اما به نظر می رسد که این مخالفان وقتی با معیارهای خود به این موضوع نگاه می کنند از منظر یک ناظر خارجی به نتیجه ای غیر از این دو حالت نمی رسند.
این نوشتار می خواهد برعکس این زاویه دید از درون این حامیان و با پیشفرض های ایشان به این موضوع نگاه کند و بنابراین با دیدگاه علمی تفسیرگرایانه به موضوع از نگاهی دیگر بیننده باشد.بر همین اساس موارد زیر می توانند گویای بخشی از این دلایل با دیدگاهی درونی باشند.
1- وقتی دلیل منافع شخصی نیست
بر خلاف باور مخالفین اتفاقا این موضوع نمی تواند دلیل حمایت اکثر افراد حامی از جمهوری اسلامی باشد. فردی که در درون با موضوعی مخالف باشد نمی تواند برای این حمایت نقش بازی کند که قطعا لو خواهد رفت. اتفاقا افرادی که از این نظام سهمیه های شغلی و اقتصادی برده اند در اکثر موارد برای رد گم کردن و نشان دادن اینکه موفقیتشان به دلیل شایستگی شان است خود را مخاالف نشان داده و نقش مخالف خوانی بیشتری از خود نشان می دهند. آن دسته از افرادی هم که به منافعی رسیده اند و همزمان باور به این حکومت دارند اگر منافعشان هم نبود باز هم دست از باور خود نمی کشند.البته به طور کامل نمی توان این موضوع را نفی کرد ولی این موضوع اگر دلیل اصلی باشد برای کسانی است که در مواقع خطر هزینه ای نداده اند و نمی دهند.
2- باور به نتایج بهتر
برخی از این حامیان واقعا باور به نتایج بهتر نظام جمهوری اسلامی نسبت به قبل و سایر انواع حکومت دارند. حال این نتایج می تواند اقتصادی ، مالی ، سیاسی ، نظامی و هر چیز دیگری باشد. ظاهرا در زمان انقلاب حدود 65 درصد مردم ایران در روستاهایی بوده اند که از حداقل امکانات برق و آب و سایر امور نیز برخوردار نبوده و این نسبت الان به حدود 20 درصد رسیده. میلیون ها نفر از روستاییان بی امکانات قبل از انقلاب اسلامی به شهرنشینانی تبدیل شده اند که خاطرات قبل خود را برای نسل خود باقی گذاشته و بسیاری از روستایی باقی مانده ها که جذب امکانات در روستاها را می بینند نیز به این جمع اضافه می شوند. اکثر قریب به اتفاق حامیان شهر نشین قبل از انقلاب نیز هر چه از زمان حال به قبل می روند می بینند که وضعیتشان در اکثر امور بهتر از قبل شده است. نتایج آماری جهانی ( بانک جهانی و شاخصهای سازمان جهانی توسعه انسانی ) موضوعات مالی و اقتصادی نیز بدبینی های مخالفین را کاملا تایید نمی کند. در موضوعات سیاسی ، نظامی و مذهبی به درست یا غلط حتی این نتایج بیشتر از دیگر نتایج خود را به حامیان نشان می دهند.
3- قاعده عقلی – فقهی استصحاب / فرار از آینده نامعلوم / دلیلی هم برای حامیان هم بی تفاوت ها
برخی از حامیان حتی باور به بهبود امور و نتایج مطلوب از نظام جمهوری اسلامی ندارند ولی طبق قاعده عقلانی استصحاب وضعیت فعلی را به وضعیت نامعلوم بعد از جمهوری اسلامی ترجیح می دهند. این افراد به دفعات دیده اند وقتی که شورشهایی صورت می گیرد و یا این نظام دچار تزلزلی می شود افراد جایگزین حرکاتی از خود نشان می دهند که واقعا این حامیان را نگران می کند. آتش زدن مسجد ، رفتار آنارشیستی شورش گران ، حمله به افراد و نمادهای مذهبی و سایر رفتارها به شدت این دسته از افراد را نگران بدیهیات آینده می کند. وانگهی برخی دیگر نیز بر این باورند که با تغییر جمهوری اسلامی افراد آلترناتیو نخواهند توانست امور را بهتر از وضعیت فعلی کنند. ترس از انقلاب دوباره موجی می شود این حامیان بترسند که اوضاع به وخامت بیشتر ، هرج و مرج و نابلدی حاکمان تازه و همچنین سو استفاده بیگانگان ختم شود.این دلیل برای اکثریت بی تفاوت نیز سرایت دارد. در واقع این دلیل یکی از مهمترین دلایل افراد بی تفاوت نسبت به حکومت است که اگر موافق حکومت هم نیستند لااقل مخالف نیز نخواهند بود و علی رغم انتقاد به آن به دنبال از بین رفتن آن نیستند.
4- حکومت در نقش فرزند شرور یا ضعیف حامیان
برخی دیگر از حامیانی هستند که حتی فکر نمی کند نتایج خوبی از این حکومت حاصل شده باشد و همزمان هم به قاعده استصحاب معتقد نیستند اما باز حمایت می کنند یا لااقل آرزوی براندازی نمی کنند به این دلیل که این حکومت را با عقاید مذهبی و سیاسی خود یکی می دانند و در نهایت آن را مثل فرزند بی ادب و ناخلفی می دانند که هر جه باشد فرزند آنهاست و باید تادیب شده و بهبود یابد. هیچ فردی نیست که حتی فرزند بی ادب یا نابلد و بی استعداد خود را دوست نداشته باشد.باید آن را تقویت کرد تا رفتار مناسبتری داشته باشد و بتواند به آن افتخار کند نه اینکه آن را بکشد.
5- هزینه هایی که برای اهداف پرداخت شده / عملکرد مهم نیست
بسیاری از افراد حتی باور به بدی نتایج دارند و از وضعیت بدتر بعد از این حکومت نمی ترسند و حکومت را نیز مثل فرزند ضعیف دوست ندارند ولی به دلیل هزینه هایی که برای این حکومت داده اند نمی توانند از هزینه های خود بگذرند.فرزندی ، برادری ، پدری و دست و پایی و . . . برای این حکومت داده اند و الان نمی شود و نباید از این هزینه بگذرند. این حکومت با زور هم که شده باید بماند و به اهدافی که ایشان برایش هزینه داده اند برسد. برای این افراد آینده و اهداف والاست که دلیل حمایت است نه عملکرد و رزومه این حکومت.
نتیجه گیری
اگر با دید مخالفین و آن هم با معیارهای بیرونی به موضوع نگاه شود نتیجه ای جز انزجار و آن هم از نوع غیر واقعی و تخیلی به دست نخواهد آمد. لااقل این نگرش نمی تواند مبین دلایل اصلی این حمایت و یا بی تفاوتی باشد. این نگرش موجب می شود که 40 سال عده ای دایم تکرار کنند این حکومت دیگر نفس های آخر را می کشد ولی این تنها به یک آرزو برای ایشان تبدیل شده است. برای کشف حقیقت در این موضوع می باید از منظر درونی و با دیگاه تفسیری به موضوع نگاه کرد تا واقعیت بیشتر دانسته شود. هر کس خود می داند دلیل رفتارش چیست نه اینکه دیگران و از بیرون با فشار و با معیارهای خود بخواهند برای آن دلیل بتراشند.
منبع:جامعه خبری تحلیلی الف